من اشک های تو را بر کوبه های کوچه پس کوچه های سرد و خسته مدینه یافتم. خط تو را که بر پوست هر ستاره، غزل آفتاب را می نوشتی، خواندم. من نشان کبودین تو را از قافله هایی که از کناره بقیع می گذشتند گرفتم... .
این شعله های عشق توست که انسان خسته را به میهمانی آفتاب می خواند. در حجم نگاه تو افق هم رنگ می باخت.
سبزی این سال ها هنوز وام دار آن نگاه بلندی است که از قله ناپیدای تو سر زد. من با نوای آشنای تو از قناعت انجمادها و از پس کوچه های حقیر خلافت ها رهیدم... اوج تسلیت تو را آن جا که مردِ راه را پای انداخت شناختم.
من در خاموشی قبرت تابش هزاران خورشید را دیدم. اگر قبرت را نشانی نیست چه باک؟ هر سنگْ نبشته ای حکایت تو را دارد.
پای ما محکم بر این جاده است، آمریکا ببین
صف به صف این امت آماده است، آمریکا ببین
قدرت شیطان کجا و قدرت ایمان کجا
قوت ما را خدا داده است، آمریکا ببین
تکیه چون بر بیرق عباس دارد رهبرم
پرچم از دستش نیفتاده است، آمریکا ببین
سر اگر بر نی نباشد لایق معراج نیست
نام ما با کربلا زاده است، آمریکا ببین
کربلای دیگری را هم اگر بر پا کنی
بیست ملیون قاسم آماده است، آمریکا ببین
بد رقم در سینه اش بغض تو را پرورده است،
در زمین هر کس که آزاده است، آمریکا ببین
امپراطوران عالم یک به یک زانو زدند
قرعه بر نام تو افتاده است، آمریکا ببین
ایوب پرند آور
رسول خدا (ص) فرمودند:
خداوند پیش از آنکه آدم را پدید آورد مرا آفرید و علی و فاطمه و حسن و حسین را . مارا هنگامی آفرید که نه آسمان برافراشته ، نه زمین گسترش یافته، نه نوری ، نه ظلمتی و نه خورشیدی و نه بهشتی و نه دوزخی.
عباس پرسید : آغاز خلقت شما چگونه بود؟
فرمود : عمو جان! هنگامی که خداوند آفرینش ما را اراده فرمود ، به گفتاری سخن گفت و از آن نوری پدیدار شد، آنگاه با سخنی دیگر تکلم فرمود و از آن روحی پدیدار گشت و پس از آن، نور را به روح آمیخته و مرا آفرید و خلق کرد علی ، فاطمه ، حسن و حسین را.
پس ما خداوند را در زمانی ستایش می کردیم که کسی نبود خدا را ستایش کند و هنگامی که به تقدیسی امر نشده بود ، تقدیس می کردیم .
بعد از آنکه خداوند اراده آفرینش مخلوق خویش را کرد نور مرا شکافت و از آن ، عرش را به وجود آورد ، پس عرش از نور من است و نور من از خدا روشن است که نور من از عرش برتر است.
سپس نور برادرم علی (ع) را شکافت و فرشتگان را از نور او آفرید ، پس فرشتگان از نور او هستند و او برتر از فرشتگان .
آنگاه نور دخترم فاطمه را شکافت و از نور او آسمانها و زمین را آفرید و او برتر از آسمانها و زمین است.
پس از آن نور فرزندم حسن را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید ،پس خورشید و ماه از نور حسن (ع) هستند و او برتر از خورشید و ماه .
آنگاه نور فرزندم حسین را شکافت و از آن بهشت و حوریان بهشتی را آفرید پس بهشت و حوریان از نور فرزندم حسین هستند و او از نور خدا و برتر از بهشت و حوریان بهشتی است.
بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج15 ؛ ص 10 ح 11 – بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج54 ؛ ص192 ح 139
از ترجمه خصائص الحسینیه ص 89
اکنون در نبودنت قلبهایمان از جا کنده شده و دلهایمان آکنده از هراس، آتشی که با شهادتت در قلبهایمان افروخته شد چگونه میتوان خاموش کرد؟! حتّی با این سیلی هم هنوز آرام نگرفته است. شاید اکنون میتوانیم بفهمیم که وطن پرستان واقعی، مدافعان حریم سرزمینشان هستند.