خدا فاطمه ای نامید، چرا که کسی را یارای شناسایی اش نبود. حقیقت لیلة القدرش خواند، که سینه اش گنجینۀ اسرار بود.
هرکه حقیقت حضرت فاطمه علیها السلام را بشناسد، حقیقت شب قدر را درک کرده است. او «فاطمه» نامیده شد، زیرا خلایق، راهی به معرفت او ندارند.1
پیامبر
صلی الله علیه و آله و سلّم حوراء
الإنسیّه اش نام نهاد، که لطافتش به فرشتگان مانند بود و در کالبدِ دنیا
انسان می نمود. دستش را بوشه می زد، که به دست او حیات، جاری بود. شمیم روح
افزایش را می بویید که عطر او، لطافت بود.
.
دخترم فاطمه، پاره ی تن من است. او روشنی چشم من؛ میوه ی قلب من؛ و روح میان دو پهلوی من است. او حوریه ای از جنس انسان است.2
.امیر المؤمنان علیه السلام، تکیه گاهش نام گذارد، که پایه و رکن هستی بودو زهرایش می خواند که آفتاب وجودش هر روز برای امیر المؤمنین علیه السلام، پرتو می افکند.
حضرت زهرا علیها السلام زهرا نامیده شد، زیرا چهره اش هر روز سه بار برای امیر المؤمنین علیه السلام، نورافشانی می کرد.3
.
1-فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به نقل از أمالی صدوق، ص 113، به نقل از کتاب فریاد روشن فاطمی2-فرمایش امام صادق علیها السلام به نقل از بحارالانوار،ج43، ص 65؛ به نقل از کتاب فریاد روشن فاطمی
3-فرمایش امام صادق علیه السلام به نقل از علل الشرایع،ج1،ص180